شعر عاشقانه و عارفانه
سلام به اون عزیزی که فاصله ها باهاش دارم
تو دفتر خاطره هام خاطره ها باهاش دارم
آرزوی دیدن اون صورت زیباشو دارم
آخر حرفمم اینه هرجا باشه دوسش دارم
شعر عاشقانه و عارفانه
تو مثل دعای مادرم از ته دل می آیی …
شعر عاشقانه و عارفانه
بدنم موج برمیدارد روی دریای خیالت
کوبانده می شوم به ساحل تنهایی و شن های داغ خواستن
تو را درخود فرو می کشند و کفم بریده می شود از شوق شیدایی !
شعر عاشقانه و عارفانه
مشترک گرامی
تاریخ شارژ ارادت ما به شما تا وقتی نفس باقی است اعتباردارد !
“همراه آخر”
شعر عاشقانه و عارفانه
در هر ورق زمان نوشته ام :
به یادت میمانم حتی اگر هزار صفحه از تو دور باشم !
شعر عاشقانه و عارفانه
چشمهای تو یک مرض مسری دارند !
هربار نگاه میکنمت ، تب میکند وجودم …
شعر عاشقانه و عارفانه
صبحی که شروعش با توست
خورشید دیگر اضافیست !
شعر عاشقانه و عارفانه
خوشبختی مگه چقدر چیز عجیبیه ؟!
همین که کنار یک نفر بتونی خودت باشی خوشبختی !
شعر عاشقانه و عارفانه
تا می رود خشک شود عرق قلبم دوباره
نامی از تو و باز هم تب می کند قلبم !
شعر عاشقانه و عارفانه