اشعار فروغ فرخزاد
پشت شیشه برف می بارد
پشت شیشه برف می بارد
اشعار فروغ فرخزاد
در سکوت سینه ام دستی
دانه اندوه می کارد
اشعار فروغ فرخزاد
مو سپید آخر شدی ای برف
تا سرانجامم چنین دیدی
اشعار فروغ فرخزاد
در دلم بارید … ای افسوس
بر سر گورم نباریدی
اشعار فروغ فرخزاد
چون نهالی سست می لرزد
روحم از سرمای تنهائی
اشعار فروغ فرخزاد
می خزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهائی
اشعار فروغ فرخزاد
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق، ای خورشید یخ بسته
اشعار فروغ فرخزاد
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام، از عشق هم خسته
اشعار فروغ فرخزاد