هشتمین

اس ام اس ، داستان ، جوک ، مقاله ، پزشکی ، تفریحی

هشتمین

اس ام اس ، داستان ، جوک ، مقاله ، پزشکی ، تفریحی

شعله عشق با بالشت طبی دالوپ

شعله عشق با بالشت طبی دالوپ


شهرام بچه خوبی بود اما همیشه اهل رقابت بود حتی در جزئی ترین مسائل می خواست


خودش رو ثابت کنه و خودش رو بالاتر از همه می دونست پیک نیک رفته بودیم بیرون همه ی


بچه ها بالش های معمولی و ساد آورده بودن به جز شهرام که یک بالشت طبی جدید و گران


قیمت به نام بالشت طبی دالوپ آورده بود و باهاش کلاس می گذاشت و همه بچه ها رو شاکی کرده


بود تقریبا هیچ دوستی براش نمونده بود به خاطر این کارهاش و یک عقده فانتزی تمام وجودش


رو فرا گرفته بود بچه های چای معمولی می نوشیدن اما شهرام چای لاغری خارجی می اورد و به


کسی هم تعارف نمی کردو خودش فقط می خورد و این باعث شده کینه های زیادی تو دل رفیق


های خودش درست کنه بچه های برای هم جوک خفن تعریف می کردند ولی تا شهرام می اومد 



همه ساکت می شدن و محلش نمی ذاشتن که تاثیر زیادی تو روحیه اش گذاشته بود دیگه فهمیده


بود رفاقت ارزشش بیشتر و بالش دالوپ خودش رو به بچه ها می داد تا استفاده کنن و قول داد برای


همه رفقا هدیه بگیره و از همه خواست تا ببخشنش و بهش فرصت جبران بدن اون تو خرید اینترنتی


مهارت خاصی داشت و سریع برای تمام بچه های اون مجلس و رفقای قدیمی تر یک بالش طبی دالوپ


خریده بود و همه تقریبا داشتن از شهرام خوششون می اومد که شعله عشق تو دلش جوانه زد و


برای دادن بالش دالو پ یکی از بچه ها رفته بود که عاشق خواهرش شد و باهاش ازدواج کرد و الان


هم با خرید اینترنتی وسایل مختلف دوستان و فامیلش رو خوشحال می کنه