هشتمین

اس ام اس ، داستان ، جوک ، مقاله ، پزشکی ، تفریحی

هشتمین

اس ام اس ، داستان ، جوک ، مقاله ، پزشکی ، تفریحی

جوک خفن و زیبا


جوک خفن و زیبا



پسره میگه :

از دارو ندار دنیا 6 – 7 تا دوست دختر دارم که یکی از یکی شکاک تر !


جوک خفن و زیبا

 

دیگه نمیشه به پسرا چشم غره بری !

اینقدر که زیر ابرو برداشتن و موهاشونو رنگ کردن

میترسم دست مامانشونو بگیرن بیارن جلو درخونمون بگن :

مامان این بود بهم چشم غره رفت تو کوچه !

تازه شایدم بزنن زیر گریه !


جوک خفن و زیبا

 

آقایونی ﮐﻪ ﺍﺑﺮﻭهاشونو ﻧﺎﺯﮎ برمیدارن !

ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﯼ پهن ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﯿﻦ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﻣﺪ ﺷﺪﻩ !

پهن ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﻋﻘﺐ ﻧﻤﻮﻧﯿﺪ !


جوک خفن و زیبا

 

اگر دیدی یه مرد ، سینه شو سپر کرده ، سرشو بالا گرفته و زبونش رو درآورده ، تعجب نکنید !

اتفاق مهمی نیفتاده ؛ فقط داره زیپ شلوارشو میکشه بالا !


جوک خفن و زیبا

 

5 شباهت پسرها با سوسک :

مثل اونا کثیفن

مثل اونا تو کوچه خیابون ولند

مثل اونا ترسناکند

مثل اونا سیاهند

مثل اونا مرموزند


جوک خفن و زیبا

 

این پسرایی که فقط با یکی میمونن !

اینا پول ندارن هزینه چند نفر رو با هم بدن وگرنه عمرا با یکی می پریدن !


جوک خفن و زیبا

 

معرفت رو نمیشه از پسرا گرفت !

میدونین چرا؟

چون اصلا ندارن که بخوای ازشون بگیری !


جوک خفن و زیبا

 

ضایعتر از این پسرا که با هزار جور کوفت و مرض هیکل ساختن

اونایی هستن که وقتی سوار اتوبوس میشن با اینکه صندلی خالی هست سرپا وایمیستن !

اینا چیو میخوان ثابت کنن !؟


جوک خفن و زیبا

 

زن بدون مرد مثل یک ماهی بدون دوچرخه است !

(گلوریا استاینم)


جوک خفن و زیبا

 

میدونید چرا خانوم ها 5 برابر آقایون حرف میزنن !؟

چون باید یه حرف رو 5 بار واسه آقایون تکرار کرد تا بفهمن !

جوک خفن

جوک خفن و زیبا

شعله عشق با بالشت طبی دالوپ

شعله عشق با بالشت طبی دالوپ


شهرام بچه خوبی بود اما همیشه اهل رقابت بود حتی در جزئی ترین مسائل می خواست


خودش رو ثابت کنه و خودش رو بالاتر از همه می دونست پیک نیک رفته بودیم بیرون همه ی


بچه ها بالش های معمولی و ساد آورده بودن به جز شهرام که یک بالشت طبی جدید و گران


قیمت به نام بالشت طبی دالوپ آورده بود و باهاش کلاس می گذاشت و همه بچه ها رو شاکی کرده


بود تقریبا هیچ دوستی براش نمونده بود به خاطر این کارهاش و یک عقده فانتزی تمام وجودش


رو فرا گرفته بود بچه های چای معمولی می نوشیدن اما شهرام چای لاغری خارجی می اورد و به


کسی هم تعارف نمی کردو خودش فقط می خورد و این باعث شده کینه های زیادی تو دل رفیق


های خودش درست کنه بچه های برای هم جوک خفن تعریف می کردند ولی تا شهرام می اومد 



همه ساکت می شدن و محلش نمی ذاشتن که تاثیر زیادی تو روحیه اش گذاشته بود دیگه فهمیده


بود رفاقت ارزشش بیشتر و بالش دالوپ خودش رو به بچه ها می داد تا استفاده کنن و قول داد برای


همه رفقا هدیه بگیره و از همه خواست تا ببخشنش و بهش فرصت جبران بدن اون تو خرید اینترنتی


مهارت خاصی داشت و سریع برای تمام بچه های اون مجلس و رفقای قدیمی تر یک بالش طبی دالوپ


خریده بود و همه تقریبا داشتن از شهرام خوششون می اومد که شعله عشق تو دلش جوانه زد و


برای دادن بالش دالو پ یکی از بچه ها رفته بود که عاشق خواهرش شد و باهاش ازدواج کرد و الان


هم با خرید اینترنتی وسایل مختلف دوستان و فامیلش رو خوشحال می کنه

جوک خفن نون و آب نمی شه

جوک خفن نون و آب نمی شه


جوانکی بود که هر روز خندان و الکی خوش بود و دیگران را مسخره می کرد و دلقک بازی در می آورد


تا همه را بخنداند و از هر کاری مضایغه نمی کرد جوک می گفت و خنده هدای بدی در میان کوچه و 


برزن سر می داد و خود را قلدر می دانست روزی یک جوک بی ادبی گفت و یک جوان دیگر را ناراحت


کرد ان جوان دوستان دانای بسیاری داشت و به آنها اطلاع داد که همچین موضوعی رخ داده است و


یک جوانک بی ادب یک جوک خفن در مورد من گفته است و دیگران به من خندیده اند دوستان او برا تلافی


جمع شدن و جوان نادان را گرفتند و گفتند این همه دلقک بازی در اوردی به چه جایی رسیدی گفت



نیاز نیست همین که دیگران را می خندانم خودش ثواب دارد و انها ان جوانک را دانش بیفزوند و به او فرا


دادند که اینگونه گناه می کنی نه صواب و جوانک عاقل گردیندی و یک بستنی ساز مجیک خرید و به وسیله


ان شروع کرد به درست کردن بستنی های میوه ای و سود بسیار به دست آورد و زندگی تازه ای شروع کرد


و از تمام کسانی که مسخره کرده بود معذرت خواهی کرد و فهمید کارش درست نبوده و به این واسطه


توانست چای لاغری هم بفروشد و ازدواج کند و زندگی خوبی برای خودش و خانواده اش تشکیل دهد


حال شما هم اگر دنبال جوک گویی و تمسخر هستید بدانید که راهی ندارید به جز تباهی ودوری از دوستان