اشعار شهریار
ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست
که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست
اشعار شهریار
دگر قمار محبت نمی برد دل من
که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست
اشعار شهریار
به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست
اشعار شهریار
به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس
که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست
اشعار شهریار
تو میرسی به عزیزان سلام من برسان
که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست
چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه
چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست
به لاله های چمن چشم بسته می گذرم
که تاب دیدن دل های داغدارم نیست
اشعار شهریار