هشتمین

اس ام اس ، داستان ، جوک ، مقاله ، پزشکی ، تفریحی

هشتمین

اس ام اس ، داستان ، جوک ، مقاله ، پزشکی ، تفریحی

اشعار شهریار


اشعار شهریار


مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد

تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد


اشعار شهریار


نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها

که وصال هم بلای شب انتظار دارد


اشعار شهریار


تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی

که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد


اشعار شهریار


نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ار من

که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد


اشعار شهریار


مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن

که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد


اشعار شهریار


دل چون شکسته سازم ز گذشته های شیرین

چه ترانه های ه محزون که به یادگار دارد


اشعار شهریار


غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را

غم یار بی خیال غم روزگار دارد


اشعار شهریار


گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست

چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد


اشعار شهریار


دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن

نه همه تنور سوز دل شهریار دارد

اشعار شهریار

اشعار شهریار

اشعار شهریار


اشعار شهریار


مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد

تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد


اشعار شهریار


نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها

که وصال هم بلای شب انتظار دارد


اشعار شهریار


تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی

که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد


اشعار شهریار


نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ار من

که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد


اشعار شهریار


مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن

که هنوز وصله دل دو سه بخیه کار دارد


اشعار شهریار


دل چون شکسته سازم ز گذشته های شیرین

چه ترانه های ه محزون که به یادگار دارد


اشعار شهریار


غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را

غم یار بی خیال غم روزگار دارد


اشعار شهریار


گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست

چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد


اشعار شهریار


دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن

نه همه تنور سوز دل شهریار دارد

اشعار شهریار

اشعار شهریار

اشعار شهریار



اشعار شهریار



ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست

که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست


اشعار شهریار


دگر قمار محبت نمی برد دل من

که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست


اشعار شهریار


من اختیار نکردم پس از تو یار دگر

به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست


اشعار شهریار


به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس

که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست


اشعار شهریار


تو میرسی به عزیزان سلام من برسان

که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست

چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه

چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست


اشعار شهریار

به لاله های چمن چشم بسته می گذرم

که تاب دیدن دل های داغدارم نیست


اشعار شهریار

اشعار شهریار